کد مطلب:193886 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:242

مالک اشتر، الگوی مجامله و گذشت
در مجموعه ی ورام بن ابی فراس ماجرایی بین شرح درباره مالك اشتر نخعی نقل شده است: روزی مالك اشتر نخعی، فرمانده ی ارتش بزرگ ترین كشور روی زمین، در حالی كه



[ صفحه 39]



پیراهنی از كرباس بر تن داشت و عمامه ای از بقیه پارچه ی پیراهنش بر سر بسته بود از جایی می گذشت. شخصی برای خوشامد دیگران و تفریح و خنده یك هسته خرما یا ریگی (بندقه) به طرف او پرتاب كرد، مالك اشتر او را دید، اما توجهی نكرد و به راهش ادامه داد. پس از رفتن مالك مردم به آن شخص گفتند: آیا فهمیدی او كه بود؟ گفت: نه. گفتند: او فرمانده ی ارتش اسلام و یار و یاور امیرمؤمنان علی علیه السلام است. وای به حالت! چرا این بی حرمتی را مرتكب شدی؟ با شنیدن این سخن لرزه بر اندام آن مرد افتاد و به دنبال مالك دوید تا آن كه او را در مسجد در حال عبادت دید. در گوشه ای منتظر ماند تا نماز مالك اشتر تمام شد. پس از آن به پای او افتاده معذرت خواهی كرد كه او را نشناخته است. مالك اشتر سوگند یاد كرد كه من به مسجد نیامدم، مگر این كه خواستم برای تو دعا كنم.

باید توجه داشت مالك اشتر نخعی، فرمانده ی دلاور و شجاع لشكر علی بن ابی طالب علیه السلام خلیفه مسلمانان، زمانی با چنین لباس ساده ای از بازار عبور می كند كه فرمانده ی لشكر معاویه در دیباج و زر می غلطد و در مقابلش صدها نفر تعظیم می كنند و اگر كسی جسارتی به مراتب كم تر از این، در حق او می كرد، سزایش اعدام بود. فرمانده ای با عظمت و بزرگوار چون مالك در مقابل این گستاخی چه زیبا و با لطافت پاسخ می دهد و چنین با گذشت و بزرگواری با او برخورد می كند. مجامله در عمل این گونه است.

اگر دیگری به جای مالك اشتر بود می گفت: نباید مردم را بی تربیت بار آورد. این كه امروز به مالك اهانت كرد، فردا به امیرمؤمنان علیه السلام اهانت می كند. باید چنین و چنان كرد تا دیگران عبرت بگیرند.

اما این حرفها و فكرها چیزی جز خط معاویه و عمر نیست. البته، اصل كلی در این مقام آن است كه انسان با افراد نادان با مجامله رفتار كند اما گاهی لازم است خلاف این اصل عمل كرد كه در آن موارد اندك نیز باید تابع دستور اهل بیت علیهم السلام بود.

مالك اشتر به گفته مورخان، پیامبر خدا را درك كرده و از آن حضرت حدیث شنیده بود؛ در یكی از جنگها خطاب به لشكر امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: حدود صد تن از شما از «بدریین» هستید و در جنگ بدر شركت داشتید. و لذا مالك از صحابه ی رسول



[ صفحه 40]



خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شمار می آمد. مرد عمل، زهد، و جهاد بود و در عین نیرومندی با اهل باطل مجامله می كرد و این داستان، نمونه ای از مجامله او با اهل باطل است.

شیعیان می توانند مالك اشتر را به عنوان انسان كاملی كه در مكتب اهل بیت علیهم السلام پرورش یافته به دنیا معرفی كنند و به او افتخار نمایند. كشوری كه حضرت امیرمؤمنان علیه السلام بر آن حكومت می كرد حدو پنجاه كشور امروز را در بر می گرفت كه یكی از آنها ایران است. عراق، حجاز، یمن، مصر، از مرز چین گرفته تا قلب اروپا، و از قلب اروپا تا وسط آفریقا همه و همه جزو كشور اسلام بوده است. آری فرمانده ی ارتش چنین كشور پهناوری با فردی گستاخ این گونه بزرگوارانه رفتار می كند. مالك قسم خورد كه این كار تو باعث گردید من به مسجد بیایم و برای هدایت تو دعا و استغفار كنم. تو كار بدی كردی و نامه ی اعمال خود را سیاه كردی و گناهی به گناهانت افزودی. من از تو گذشتم، خدا از تو بگذرد.

این رفتارها را باید آموخت؛ زیرا تا این تعالیم بلند را نیاموزیم توان به كار بستن آنها را هم نخواهیم داشت.



[ صفحه 41]